معنی پستاندار شگرد نقب زن

لغت نامه دهخدا

نقب زن

نقب زن. [ن َ زَ] (نف مرکب) دزد خانه. (ناظم الاطباء). که با نقب زدن به جائی داخل شود:
دزدی است چرخ نقب زن اندر سرای عمر
آری بهرزه قامت او خم نیامده ست.
خاقانی.
چون گربه با خیانت و چون موش نقب زن
چون عنکبوت جوله و چون خرمگس عوان.
خاقانی.
چون زکاتی به من از گنج روان می ندهند
نقب زن گنج روان را نظرم بایستی.
خاقانی.
تا تو ای نقب زن درین پرگار
درگذاری درآئی از دیوار.
نظامی.
فخر کندنقب زن از کاوکاو.
امیرخسرو (آنندراج).
|| معدن چی. (ناظم الاطباء). رجوع به نقب زدن شود.


نقب

نقب. [ن ُ ق ُ] (ع اِ) ج ِ نقاب. رجوع به نقاب شود.

نقب. [ن ُ] (ع اِ) گر. خارش. (منتهی الارب). جرب. (المنجد). || راه در کوه. (منتهی الارب) (از المنجد). ج، نقاب، انقاب. || ج ِ نقبه.

نقب. [ن َ ق َ] (ع مص) دریده شدن موزه. (از منتهی الارب) (آنندراج) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از المنجد). || سخت سوده شدن سول شتر. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی). سوده سپل شدن شتر. (منتهی الارب) (آنندراج) (از ناظم الاطباء). یا تنک و باریک گشتن، و کذلک الحافر و نحوه. (از منتهی الارب). سائیده شدن خف شتر یا نازک شدن آن و عبارت اساس این است: نقب خف البعیر؛ رق و تثقب. (از اقرب الموارد). || رفتن در شهرها گریزان. (از منتهی الارب) (آنندراج). گریزان رفتن در شهرها. (ازناظم الاطباء). گویند: نقب فی البلاد. (منتهی الارب).


شگرد

شگرد. [ش ِ گ َ / گ ِ] (اِ) در خراسان به معنی دفعه و نوبت است. (از یادداشت مؤلف). || به معنی طرح کار هم هست: شگرد کارش را کشید. (یادداشت مؤلف). روش کار و فنی است که بیش از هر فن دیگر زیرچاق انسان باشد، چنانکه گویند: فلان پهلوان در کشتی شگردش کنده کشیدن یا لنگ بستن است. (فرهنگ لغات عامیانه ٔ جمالزاده). || تمرین.


نقب کن

نقب کن. [ن َ ک َ] (نف مرکب) نقب زن. کننده ٔ نقب.


نقب زنی

نقب زنی. [ن َ زَ] (حامص مرکب) نقب زدن. عمل نقب زن. رجوع به نقب زدن شود.


نقب کار

نقب کار. [ن َ] (ص مرکب) که کارش نقب زنی است. که با نقب زدن به دزدی رود. نقب زن. رجوع به نقب زن شود:
خطری کرده و در گنج طرب نقب زده
نقب کاران همه ره با خطر آمیخته اند.
خاقانی.

فرهنگ فارسی هوشیار

نقب زن

(صفت) آنکه نقب ایجاد کند نقاب نقب افکن.


نقب زنی

عمل و شغل نقب زن نقب افکنی.

فرهنگ فارسی آزاد

نقب

نَقب، غیر از معانی مصدری، سوراخ و شکاف، نقب، راه باریک زیر زمینی یا در کوه (جمع: اَنقاب، نِقاب)،

معادل ابجد

پستاندار شگرد نقب زن

1451

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری